Turn gold
طلایی شدن
Exp: The sky turned gold as the sun set.
آسمان همچون طلوع آفتاب طلایی شد.
Turn on
روشن کردن
Exp: She turned on the TV
او تلویزیون را روشن کرد
Turn off
خاموش کردن/ ایجاد انزجار
Exp: Remember to turn off the gas.
یادت باشه گاز رو خاموش کنی
Exp: The smell turned me off! I can’t eat anymore
این بو من را منزجر کرد! من دیگه نمیتونم بخورم
turn (someone/something) into someone/something
تغییر دادن و تبدیل شدن به کسی یا چیزی متفاوت
Exp: The council was hoping to turn the children’s home into a residence for adolescent girls.
شورا امیدوار بود که خانه کودکان را به اقامتگاه دختران نوجوان تبدیل کند.
Turn up
پیدا شدن
Exp: All the missing documents had turned up.
تمام مدارک گم شده پیدا شده بود
Exp: She turned up out of nowhere.
او از ناکجاآباد ظاهر شد.
Turn down
کاهش دادن/ نپذیرفتن
Exp: She turned the sound down
او صدا را کم کرد
Exp: Ted turned down the job offer because it would have meant moving to Los Angeles and he doesn’t want his kids living in that city .
تد پیشنهاد کار را رد کرد زیرا این به معنای نقل مکان به لس آنجلس بود و او نمیخواهد فرزندانش در آن شهر زندگی کنند.
یکی از افعال پرکاربرد در انگلیسی فعل turn می باشد که در این مقاله به ترکیبات و کالوکیشن های فعل turn در انگلیسی می پردازیم.
- ۰ ۰
- ۱ نظر